دنیای سریال

جیک اپینگ (جیمز فرانکو) یک معلم زبان انگلیسی است که در ایالت مین زندگی می‌کند و از همسر خود جدا شده‌است. او به کمک دوست قدیمی‌اش ال تمپلتون (کریس کوپر) این فرصت را پیدا می‌کند که در زمان سفر کند و به سال ۱۹۶۰ بازگردد تا جلوی ترور جان اف کندی را بگیرد و بتواند سرنوشت جهان را عوض کند اما هدف مأموریت با عاشق شدن جیک به کلی تغییر می‌کند تا جایی که او حتی دیگر تمایلی ندارد گذشته را عوض کند…

سریال به یکی از زندانهای خیلی پیشرفته که سیستم امنیتی قوی داره مربوط میشه. داستان سریال به فرار زندانی ها مربوط نیست و بیشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. این زندان با دیگر زندانها فرق داره چراکه دارای یک قسمتی است بنام E-city که در این محوطه زندانیان آزادند ولی هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل میشه.

داستان درباره شاهزاده سابق بریتانیا، لولوچ لامپروژ است که صاحب قدرت فوق‌العاده‌ای به نام گیاس می‌شود و تصمیم می‌گیرد از این نیرو برای نابودی امپراتوری مقدس بریتانیا استفاده کند …

داستان این مجموعهٔ تلویزیونی بر اساس پروندهٔ جاگر سنترال پارک نیویورک (حمله و تجاوز به تریشا میلی زن ۲۸ سالهٔ سفیدپوست آمریکایی) و در مورد ۵ نوجوان سیاه‌پوست است که به اتهام تجاوز جنسی و حمله به یک زن در سال ۱۹۸۹ در سنترال پارک شهر نیویورک بازداشت و محاکمه می‌شوند.

داستان سریال دربارهٔ مردم جزیره دور افتاده و عجیبی است که هم‌زمان با ورود یک کشیش مرموز به آن، رخدادهایی فراطبیعی را تجربه می‌کنند. زک گیلفورد، کیت سیگل و همیش لینکلیتر ستارگان سریال هستند.

در جریان داستان ما با دو بخش مجهول مواجه می‌شویم که یافتن قاتل بچه‌ها در اولویت دوم قرار می‌گیرد. در واقع ما با تماشای فلاش بک‌هایی که در سریال دربارهٔ پریکر زده می‌شود، متوجه می‌شویم که چه اتفاقی برای او رخ داده و آیا او اصلاً شرایط آن را دارد که بتواند به شرایط آرمانی اش بازگردد یا خیر. وی در طول داستان بارها خود را از مشکلات و خاطراتی که داشته رها می‌کند تا بتواند کارش را انجام دهد و ماموریتش را به سرانجام برساند.

دروغ آنا یک ابرقهرمان دنیایداستان روزنامه نگاری که با داشتن اطلاعات بسیار زیاد به بررسی پرونده بلاگر معروف ایسنتاگرام ” آنا دلووی” می پردازد. این بلاگر آلمانی تبار با حیله و عوام فریبی مبالغ هنگفتی را از اهالی نیویورک کلاهبرداری کرد و …

این سریال داستان خانواده داتون را در سفری به غرب آمریکا از طریق دشت های بسیار وسیع به سمت آخرین سنگر آمریکای رام نشده دنبال می کند.

داستان این سریال حول مهور دو ربات فوق هوشمند به نام های مادر و پدر می چرخد که پس از آنکه زمین توسط یک جنگ بزرگ که ریشه در عقاید انسان ها داشته نابود میشود، وظیفه تربیت انسان های بچه را در یک سیاره دور از زمین با اسم کپلر 22 بر عهده میگیرند تا بدین صورت از انقراض بشریت جلوگیری کنند. در همین حین که کلونی انسان ها در حال بزرگ شدن است عقاید جدید بین انسان ها شکل می گیرد و این دو ربات متوجه می شوند که کنترل عقاید انسان ها چقدر دشوار است و اگر درست مدیریت نشود چه فجایعی می تواند به بار آورد و …

داستان این سریال در شهری کوچک به نام ددوود در جنوب ایالت داکوتای آمریکا در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی اتفاق می افتد. از سراسر آمریکا افراد زیادی برای یافتن طلاو یک شبه پولدار شدن به این شهر کوچ می کنند. این شهر که در ابتدای تأسیس خود است بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره آن شخصی به اسم سورنجن است که صاحب هتلی در این شهر است و به واسطه قدرتی که دارد قانون خود را در آنجا به اجرا در میاورد.