دنیای سریال

“لاس انکیناس” منحصربه فردترین مدرسه در اسپانیا می باشد که باهوش ترین و بااستعدادترین دانش آموزان برای تحصیل به آنجا فرستاده می شوند. در آنجا سه نوجوان سخت کوش نیز هستند که بعد از یک زلزله در آنجا پذیرفته شده اند و . . .

این سریال بر اساس مجموعه کتابی به همین نام به نویسندگی آندژی ساپکوفسکی ساخته شده است. داستان این سریال در دنیایی روایت میشود که نژادهای مختلفی همچون انسان ها، الف ها، کوتوله ها و هیولاها در آن حضور دارند. البته این دنیا از ابتدا اینگونه نبوده و حدود 1200 سال قبل بر اثر اتفاقی نامشخص هیولاها پا به این گذاشته اند. در این دنیا انسان ها به الف ها دید تحقیر آمیزی دارند و از آن ها به عنوان برده استفاده میکنند. همچنین در این جهان هیولاها بشدت بی رحم هستند و انسان های بسیاری را به قتل میرسانند. داستان نیز حول محور سه شخصیت گرالت، جادوگری به نام بنیفر و دختری به نام سیری میگردد. پیشنهاد میکنیم اگر به سبک فانتزی علاقه دارید این سریال زیبا و تماشایی را از دست ندهید.

افسارگسیخته داستان والتر وایت (برایان کرانستون) دانشمند شیمی زحمتکش و بی‌حاشیه که معلم یک دبیرستان است را به تصویر می‌کشد. وایت در ابتدای داستان متوجه می‌شود مبتلا به سرطان ریه است. او پیش از فرارسیدن مرگش، برای تأمین مالی خانواده‌اش به همراه دانش‌آموز پیشین خود، جسی پینکمن (آرون پال) شروع به تولید و پخش مت‌آمفتامین (شیشه) می‌کند اما رفته رفته به این کار آلوده شده و خود تبدیل به یکی از بزرگترین مافیای مواد مخدر در جنوب ایالات متحده می‌شود.

این سریال داستان سوپرمن و همسرش که یک خبرنگار خبره و معروف است را دنبال میکند. این دو علاه بر چالش هایی که در زندگی شخصی خود با آنها مواجهند در رابطه با پسرانشان نیز به یک چالش جدید بر میخورند و آن اینست که یکی از آنها بر خلاف پدر هیچ نشانه ای از ابرقهرمان بودن بروز نمدهند ولی پسر دیگر تمام قدرت های پدر را به ارث بوده و حالا باید یاد بگیرد تا با کنترل آنها سوپرمن بعدی باشد.

داستان این سریال در مورد یک دستیار پزشکی قانونی به اسم بری آلن است، که پس از اینکه در یک طوفان حاصل از دستگاه S.T.A.R (شتاب دهنده ذرات) مورد اصابت صاعقه قرار میگیرد 9 ماه به کما میرود و بعد از خارج شدن از کما متوجه قدرت های عجیبی که در او ایجاد شده است میشود. او پی میبرد که میتواند با سرعت خارق العاده ای بدود و کارهای عجیب دیگری انجام دهد. بری با استفاده از همین قدرت ها و با همکاری کارآگاه "جو وست" سعی در دستگیری مجرمان و افراد شرور میکند.

سریال «واکینگ دد» داستان زندگی کلانتری به نام «ریک گرایمز» را نشان می‌دهد که در یک ماموریت تیر می‌خورد و به کما می‌رود. وقتی بیدار می‌شود، متوجه می‌شود همه‌ی مردم شهر تبدیل به مرده‌ی متحرک (زامبی) شده‌اند و شهر به هم ریخته است. از این رو به دنبال خانواده‌اش می‌رود که در نهایت آن‌ها را همراه گروه دیگری از بازماندگان پیدا می‌کند. ریک رهبر گروه بازماندگان برای یافتن یک پناهگاه به دور از زامبی‌ها می‌شود. این زامبی‌ها هر موجود زنده‌ای را که در مسیر ببینند، گاز می‌گیرند و تبدیل به یکی مثل خودشان می‌کنند. گروه ریک گرایمز بغیر از مبارزه با زامبی‌ها در طول مسیر با مشکلات و چالش‌های دیگری همچون کمبود آذوقه، نبود سرپناه و مبارزه با گروه‌های دیگر بازمانده برای بقا هستند.

سریال چگونه با پدرتان آشنا شدم (به انگلیسی: How I Met Your Father) اسپین آف سریال "چگونه با مادرتان آشنا شدم" میباشد. سبک این سریال سیتکام است و داستان آن در سال 2050 رخ میدهد که در آن شخصیت سوفی برای فرزندانش داستان آشنایی با پدرشان را در سال 2022 را بازگو میکند.

داستان سریال دیپلمات (The Diplomat)، حول محور سفیر جدید آمریکا کیت وایلر در بریتانیا میچرخد. داستان با انفجار یک ناو هواپیمابر بریتانیایی در آبهای خاورمیانه آغاز میگردد و انگشت اتهام به سمت ایران نشانه رفته است. این حمله، خیلی از ملوانان بریتانیایی را می‌کشد و امکان یک مناقشه بین المللی را قوت می‌بخشد. کیت وایلر یک ارتشی که در سرویس خارجی در کابل خدمت می کند، توسط رئیس جمهور فراخوانده می شود تا سفیر آمریکا در بریتانیا شود و وظیفه ی بسیار خطیر در یک مناقشه بسیار بزرگ در حد جنگ جهانی به کیت واگذار کند.

سریال «لاکوود و شرکا» داستان لوسی کارلیل دختری با توانایی‌های روانی خاص همراه دو پسر به نام‌های آنتونی لاکوود که جوانی کارآفرین و یاغی و جورج کابینز دوست عجیب و باهوش آنتونی است که بعد از حمله ارواح به شهر لندن شرکت لاکوود و شرکا را راه‌اندازی می‌کنند. این سه نفر وظیفه خود می‌دانند تا خیابان‌های شهر لندن را ایمن نگه دارند و در راستای همین کار نیز با ارواح خبیث مبارزه می‌کنند. اعضای این تیم در رقابت با دیگر آژانس‌های مطرح، شدیدا تلاش می‌کنند تا اعتبار و شهرت پیدا کنند؛ و همینطور درصدد حل معمای هولناکی می‌باشند که می‌تواند مسیر تاریخ را تغییر دهد.

محوریت سریال «کِلایدِسکوپ» روی (لئو پاپ)، یک جنایتکار حرفه‌ای و مغز متفکر پشت نقشه‌ای برای سرقت ۷ میلیارد دلار اوراق قرضه از یک خزانه به ظاهر غیرقابل نفوذ هنگام یک طوفان در نیویورک است. برای انجام این کار، او یک تیم هفت نفره از کارشناسان را گرد هم می‌آورد (یعنی جایزه هر کدام به یک میلیارد دلار تقسیم می‌شود) تا پول را بدزدند. داستان سریال ۲۴ سال را در بر می‌گیرد که شامل انتقام، توطئه، وفاداری ها، و خیانت‌های اعضای گروه میشود. این سریال کاملاً از داستانی واقعی الهام گرفته شده است. ویژگی اصلی و بارز این سریال درون ایده خلاقانه‌ای است که در فیلمنامه آن نهفته و آن هم اینست که سریال «Kaleidoscope» را می‌توان به ۵۰۴۰ روش مختلف تماشا کرد. هر کدام از اپیزودها هم که یک بازه زمانی متفاوت را روایت می‌کنند با یک رنگ خاص نام‌گذاری شده‌اند. تنها موردی که در مورد این قسمت‌ها وجود دارد دو قسمت اول و آخر هستند که به ترتیب با رنگ‌های مشکی و سفید نام‌گذاری شده‌اند. بینندگان باید حتما قسمت اول را ابتدا ببینند و بعد از آن تا پیش از قسمت انتهایی که با رنگ سفید مشخص شده، می‌توانند با ترتیب دلخواه خودشان قسمت‌ها را تماشا کنند. نکته مهم اینجاست که قسمت سفید باید حتما در انتها دیده شود چرا که حکم پایان سریال را دارد.